گم شدن شیدایی می خواست پیدا!!

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیدا دلش گم شدن می خواهد» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

Restart

می شود Restart ام کنی؟؟

بروم به روز اول اولم... همان روزی که داشتی به خاکم می نگریستی! که آیا او را هم انسان کنم یا خیر؟!

همان روزی که من همچون اسپند روی آتش بالا و پایین می شدم تا شاید مرا ببینی و انتخاب کنی... یادت هست؟؟ برخلاف بسیاری از خاک ها، چند بار نگاهت را به من دوختی و من چقدرررررررررررررررررر به این نگاه های رازآلودت به خود احساس غرور پیدا می کردم.. هرچند اعتراف می کنم معنای نگاهت را نمی فهمیدم! که آیا از روی تردید است یا محبت!! اما نگاه تو...

راستی خداجان! چقدر خوب است که با آن که می دانم تو تا کنون نگاه کسی را نیازمند نبوده ای اما حرفم را درک می کنی... درک می کنی که من چقدر گدای نگاه تو شده ام!! حتی محتاج تر از آن خاک مجهول الحالت!!


حالا آن خاک... از خاک پست تر شده است...  می شود..می شود..می شود..می شود..می شود..می شود  Restart ام کنی؟؟

  • پی دا پیدایی
  • ۰
  • ۰

بودن یا نبودن؟؟

همیشه جوری نگاه می کرد به من که گویا مهربان ترین بودم..
در حالی که من و او خوب می دانستیم که نبودم!!
حداقل به خوبی که او از من در اذهان دیگران ایجاد کرده بود، نبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم!!
  • پی دا پیدایی
  • ۱
  • ۰
من از آن عشق های انحصاری از اول هم خوشم نمی آمد! از آن عشق ها که آدممی برای عشقش زندانی بسازد پر از برای من بودن ها!
اصلا تمام تو از سر من هم اضافی است!! می خواهم چه کار وقتی گوشه چشمی از تو برای من بس است!!
می شود آیا که دوباره برای من (هم) شوی؟؟

برای دل مرده ام، مسیح شو!! که ایمان دارم به اعجاز گوشه نگاهت!!

قول می دهم که تو را با چیپس و پفک و کاهو عوض نکنم این بار!!! قول می دهم که آن گوشه نگاهت را برای یک عمر برای خود نگه دارم...
قول دادمممممممممممممم بخدااا
  • پی دا پیدایی